happy-girl

have a nice time

happy-girl

have a nice time

نیایش

  

 به نام خدا

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

 

 

با سلام خدمت دوستان عزیز. 

مدرسه ی ما به مناسبت ایام عرفات و حج تمتع یک وبلاگ مربوط به نیایش درست کرده تو این وبلاگ هر کس که نیایشی با خدا داره اون رو در نظرات می نویسه و این نیایش به عنوان یه پست برای وبلاگ میشه و همین. خودتون اگه سر بزنید متوجه می شید. 

  

 نیایش با خدا 

 

اگر تونستید حتما" به این وبلاگ سر بزنید تا حداقل فضای این وبلاگ موجب بشه که با خدا حتی شده یک کلمه صحبت کنید و حرفای دلتون رو به معبودتون بگید.  

 

 

 

 

 

دوستان به علت شروع شدن امتحانات مستمر ترم اول من مدتی آپ نمی کنم. البته امکان داره اون وسطا اگر وقت اضافه آوردم بیام اما قول نمیدم. 

بای

عمو ریز علی

 

 به نام خدا

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

 

 

 

 قبل از اینکه بقیه ی پست و بخونید خداییش حدس می زنید که پست من درباره ی چی باشه؟ اینو حتما" بگید چون مهمه. 

بازم زینب میاد با  ماجراهای جدید  

ماجرای امروز از این قراره :  امروز تو مدرسمون زنگ دوم یعنی زنگ تفریح دوم + زنگ ریاضی ما تو نماز خونه ی مدرسمون برنامه داشتیم که فکر کنم به مناسبت هفته ی کتاب و کتاب خونی بود. یکی از بچه های کلاس ما مجری شده بود و دو تا دیگشون هم نمایش اجراء کردن. ما همین جوری با بچه ها یعنی همون گروه 6 نفره داشتیم حرف می زدیم که یهو دوستم یعنی مجریه شروع کرد به حرف زدن درباره ی آقای ریز علی خواجوی . چند ثانیه بعدش یه آقای خیلی مسن () همراه با خانومش وارد نماز خونه شدن . اینجا بود که فهمیدیم جریان از چه قراره این آقا کسی نبود جز دهقان فداکار یا همون ریز علی خواجوی. اصلا" یه وضعی بودا . تا اومدن تو همه ی بچه های مدرسه که تو نماز خونه بودن بلند شدن تصور کنید نزدیک به 280 تا دانش آموز. بعد همه جیغ دست هورا سوت و از این جور چیزا .... من خیلی احساساتی شده بودم یعنی اصلا" باورم نمی شد! فک کنید ریز علی خواجوی! بعد عمو ریز علی شروع کرد به تعریف کردن جریان وقتی که قطار اومد و کتش و آتیش زد و قطار و نگه داشت و اینا. البته چگونه؟ با زبان شیرین آذری. یکی از بچه های ما هم مترجم شده بود و داشت برامون ترجمه می کرد. خلاصه این که خیلی خوب بود. 

همین دیگه! 

راستی فردا تولد دوست خوب و گل من سحره. تولدش مبارک 

 

پایین نوشت: میگم دقت کردید من جدیدا" چه قدر کم حرف می زنم؟  

  

  

اوه اوه اوه!

 

 به نام خدا

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net 

 

اوه اوه اوه! 

اوه اوه اوه! 

اوه اوه اوه! 

.  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

 

دیگه چی بگم؟ چیزی نیست که بگم فقط همین. راستی امروز برگشتنی یه اتفاق جالب افتاد

این اولین پست کوتاه من بود چه قدر اینجوری خوبه نه؟ اما فک کنم این اولین بار و آخرین بار بود آخه من نمی تونم حرف نزنم باید همه چیو بگم دیگه! 

هیییییییییییییییییییییییییی 

بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

چیز خاصی به ذهنم نمی رسه

 

 به نام خدا

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

  

 

سلام. ببخشید که انقدر بین این پست و پست قبلی فاصله افتاد. راستش و بخواید اصلا" حوصله نداشتم و به علاوه درس های مدرسه خیلی سنگینی می کردن حالا اشکالی نداره خدا رو شکر این هفته تموم شد. اما این هفته درسا اصلا" خوب پیش نرفت منظورم اینه که نمره هام خیلی خوب نبودن. 

اول از همه این که یکشنبه امتحان فیزیک داشتیم از تبدیل انرژی ها که مال اول راهنمایی بود اما معلممون گفته بود می خواد ازش امتحان بگیره منم با کلی بدبختی ( یه کوچولو) دفتر فیزیک اول راهنماییم و پیدا کردم و اتفاقا" خیلی هم خوندم اما نمی دونم چرا امتحانش انقدر سخت بود خلاصه اینکه خیلی فجیه امتحانم و بد دادم و دیروز هم نمره ی فوق العاده درخشانم و فهمیدم. یه ضربه ی روحی بود من تو این 2 سال فیزیکمو پایین تر از 4 از 5 نیومده بودم! حالا این از 10 بود! بگم چند؟ نمی گم!  

تازه شنبه هم امتحان ریاضی داشتیم اما چون زنگ آخر بود و تو حیاط برنامه داشتیم امتحانمون افتاد واسه دوشنبه . خلاصه دوشنبه شد و زنگ سوم فرا رسید معلممون سریع برگه ها رو پخش کرد اما افسوس که خیلی خیلی خیلی خیلی سخت بود من وسط امتحان افسردگی گرفته بودم یعنی سرم داشت می ترکید ! من ریاضیم خیلی خوبه اما این امتحانه خداییش خیلی سخت بود. 20 نمی شم! 19 هم نمی شم 18 می شم فک کنم! اما بازم کمه! امروزم قرار بود امتحانامون جوابش داده بشه اما معلممون نیومده بود. 

عوضش امتحان تاریخم و 20 شدم  

همه ی اینا کنایه از این بود که مدرسه امسال خیلی سخت شده فقط خدا رو شکر که امتحانای ترم دوم هماهنگه وگرنه پخ پخ! 

راستـــــــــــــــــــــــــــــــــی روز دانش آموز بهتون چی دادن؟!!!!! حتما" بگید. می دونین به ما چی دادن؟ بگم؟ باشه میگم. یه چیز خیلی خوب . بهمون کارت اعتباری دادن مهر کارت نوجوان بانک کشاورزی فقط یه مشکل خیلی کوچولو داره اونم اینه که توش خالیه ! خالی گذاشتن خودمون پرش کنیم. چه قد ما رو دوست دارن!!! 

امروزم تو مدرسه اتفاق خیلی خاصی نیفتاد فقط اسم فامیل زنگ ریاضی خوب بود. انقدر کیف داد! اول شکیبا و درسا داشتن بازی می کردن بعد من رفتم با شکیبا و نگین رفت با درسا . یه کم بازی کردیم آنیتا و شیدا هم اومدن یه کم بعد پریسا و شبنم هم اومدن اما رفتن در نتیجه خیلی زیاد شدیم خیلی بازیمون خنده دار بود ولی حیف که نمی تونم توصیفش کنم فقط این که من و آنیتا و شکیبا با امتیاز 990 بر نگین و درسا و شیدا و پگاه با امتیاز فک کنم 955 غلبه کردیم و این چنین شد که نمی دونم بقیش چیه! 

خب دیگه چیز خاصی به ذهنم نمی رسه آهان یه چیزی. تو وبلاگ قبلیم گفته بودم که پنج شنبه ها تعطیلیم و قراره که واسه پنج شنبه ها پروژه برداریم . حالا اینا پروژه رو اجباری نکردن و نصف بیشتر بچه های مدرسه هم پروژه برنداشتن البته نگین هم بر نمی داشت اما چون من خیلی اصرار کردم قبول کرد اما علاوه بر پروژه دو تا کلاس فوق العاده هم باید برمی داشتیم که کلاسایی که من و نگین انتخاب کردیم به حد نساب نرسید و مجبور شدیم دو تا دیگه انتخاب کنیم اون دوتایی که انتخاب کردیم عبارت بودند از رباتیک و آزمایشگاه فیزیک اما تو رباتیک همه اول بودن و تو آزمایشگاه هم همه اول و دوم و چون من و نگین احساس عجز کردیم تصمیم گرفتیم مثل بچه های خوب دیگه پنج شنبه ها مدرسه نریم و بشینیم سر درس های هفته ی بعدمون . 

همین 

نظر یادتون نره 

بااااااااااااااااااای 

ندارد!

 به نام خدا

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

  

 

سلام. مطمئنم اکثر کسایی که الان دارن این متن و می خونن مسلما" از دوستای قبلیم هستن یعنی کسایی که تو وبلاگ قبلیم و تو لینک هام بودن. به هر حال به اونایی که من و نمی شناسن هم سلام می کنم. من زینب هستم و اومدم تا کارم و اینجا دوباره شروع کنم. من تا به حال دو تا وبلاگ تو بلاگفا داشتم که خیلی هم دوسشون داشتم اما به دلایلی حذفشون کردم حالا مهم نیست گذشته ها گذشته و الان اومدم تا تو بلاگ اسکای هم یه وبلاگ داشته باشم و یه تجربه ی جدید کسب کنم. من تو این وبلاگ دست نوشته های خودمو می ذارم و از شما می خوام که نظراتتون رو درباره ی متنام بگید و یه خواهش کوچیک هم داشتم. افراد زیادی به من گفتن و می گن که خیلی رفتارم خوب نیست البته من این فکر و نمی کنم اما ازتون خواهش می کنم اگگه متوجه اخلاق بدی در من شدید حتما" بهم خبر بدید تا خودمو اصلاح کنم. تازه اگه یه وقت من با حرفام ناراحتتون کردم لطفا" منو ببخشید و بهم حتما" بگید چون یکی از خصوصیات من اینه که دوست ندارم کسی رو ناراحت کنم و اگه هم کسی و ناراحت کنم از قصد این کارو نکردم.  

خب دیگه بگم هر کی که به من پیشنهاد لینک کردن بده قبول می کنم و با هیچ کس هم خصومت و دشمنی ندارم و اگر هم کسی از من ناراحتی به دل داره ازش می خوام که ببخشه. اولین کسایی که میان تو وبلاگ و نظر می دن و می ذارم تو پیوندا خب دیگه وقتتونو نگیرم بای